فریاد بی صدا...






















!!...در حسرت اما

!!...گاهی چه زود دیر میشود

 

 تـمـام چـیـزی کـه بـایـد از زنـدگـی آمـوخـت تـنـها یـک کـلمه است :

 مــ  یـ  گـ  ذ ر د ...

 

در لابه لای پـیـچ و خـم زنـدگی زمان بـه سرعـت مـیگذرد

 

و در هر ثانیه اش هزارن اتفاق می افتد

و درون قلب خسته ی من نیز غم شادی جا میگیرد

 

و آن زمـــان کـــه دلـــم  تـــنـگ و نـــگــاهم ابــری مــی شــود

غصه های روزگار بر شانه هایم سنگینی می کند

 

و بغضی عجیب گلویم را می فشارد

و این دلکده ی کوچک تنهاییم است که مونس لحظات سرد زندگیم می شود ...

 

در این دنیای وانفسا هر کس دغدغه خاص خود را دارد 

 یکی دردش از بی دردیست و دیگری برای نان شبش ضجه میزند

 

و من با تمام داشتن های دنیا خودم را ندارم و

 

از خودم و دنیایم دورم ...

رسم روزگار هیچ گاه نگذاشت برای خودم باشم و زندگی کنم ...

 

از خنده های تلخ ظاهریم هیچ کس پی به درون متلاطمم نمی برد و هرگز

فریاد بی صدای مرا کسی نمی شنود

با این حال روند زندگی ادامه دارد

و من چشم دوخته ام به آینده نامعلومی که در پیش رو دارم ...

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در پنج شنبه 8 / 12 / 1389برچسب:,ساعت 1:2 توسط مهنا|


آخرين مطالب
» نمیبخشمت...
» به سلامتی...
» نیستی...
» اگه نباشی..
» نامرد که میشوی...
» تو...
» نمیفروشم...
» شخصیت شناسی...
» قلب یتیم من....
» باران عشق...
» سال نو مبارک....
» سال نو مبارک..
» چشم ها دروغ نمیگویند...
» غم نگاه اخر...
» تاوان...
» خدایا..
» من به امار زمین مشکوکم...
» خدایا کفرمیگویم..
» اولین روز بارانی رابه خاطر داری؟؟
» منتظر..

Design By : RoozGozar.com